مراغه- ایرنا- «فریدالدین عطار نیشابوری» شاعری عرفانپیشه و یکی از ارکان شعر فارسی است که در قرن ششم و هفتم هجری قمری زندگی کرد و خویشنامهای کوتاه در کتاب مظهرالعجایب موجود است که در این یادداشت گذرا به آن نگاهی انداخته میشود.
به گزارش ایرنا «مظهرالعجایب» اثری مهم از عطار نیشابوری با منظومهای در حدود هزار بیت است و محوریت موضوع در آن ذکر فضایل امیرالمومنین علیهالسلام و بر حق بودن ایشان و آل محمد صل الله علیه وآله وسلّم است.
به روایت بحارالانوار در روز جنگ احد نسبت به جانفشانی امیرالمومنین علیه السلام در دفاع از حضرت محمد مصطفی رسول اکرم صل الله علیه و اله و سلم، ندایی غیبی بین زمین و آسمان سر داده میشود که «ناد علیا مظهرالعجایب/ تجده عونا لک فی النوایب/ کل هم و غم سینجلی/ بولایتک یاعلی یاعلی یاعلی».
به این مفهوم که «به فریاد بخوان علی مظهرالعجایب را که یاریگر به خود خواهی یافت؛ هر هم و غمی برطرف خواهد شد به سبب ولایت تو یاعلی، یاعلی، یاعلی»
عطار در بخشی از مثنوی مظهرالعجایب خویش ابیاتی در حدود ۵۰ بیت دارد که در آن داستان سپردن وی به استاد و توجه خاص حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم تعریف مینماید.
چون پدر روزی به استادم سپرد/ نزد او از راه تعلیمم ببرد// آن معلم بود عالم در جهان/ همچو خورشیدی وه باشد او میان// او تصوف را نکو دانسته بود/ در به الماس معانی سفته بود// آن علوم از پیش جعفر ع داشت او/ وین ز انفاس پیمبر ص داشت او// گفت کای فرزند فرزانه سخن/ بشنو از من یادگار و گوش کن// با من از حق بود سر بیشمار/ جمله خواهم کرد بر تو نثار// دان که شب بودم به خلوت از کرم/ ناگهان شخصی درآمد از درم// چون نظر کردم رسولالله ص بود/ بر همه دلها و جانها شاه بود// چون نظر کردم به روی مصطفی ص/ دیدم اندر پهلوی او مرتضی ع// مصطفی ص گفتا به من ای مرد دین/ میشناسی شاه دین را از یقین// می شناسم گفتم ای ختم رسل ص/ این جوان را از آنکه هست او بحر کل// من به او ایمان خود وابستهام/ از عذاب حقتعالی رستهام// شاه را دانم من از روی یقین/ بعد پیغمبر ص امام متقین ع// من در او بینم همه نور اله/ خود از او تابان بود خورشید و ماه// اوست دانا در علوم اولین/ اوست بینا در کلام آخرین// هر که او را دید حق را دید او/ گل ز بستان معانی چید او// بعد از آن گفتا رسول هاشمی ص کاین سخنها را ولی داند همی// پیشت آید صادقی دل زندهای/ همچو نور آسمان رخشندهای// او بود عطار و عطرافشان شود/ نور معنی از دمش در دم شود// چون شنیدم من ز استاد این سخت/ آتشی در جانم افتاد از کهن// آتش شوق ولایت جوش کرد/ جمله عالم سر به سر بیهوش کرد
موافق بودن چند ابیاتی از این داستان – که ما از نقل آن صرف نظر کردیم – با فرامین و احادیث معصومین علیهم السلام جای بسی تامل دارد که بررسی آن فرصتی مستقل میطلبد.
اما یکی از وجوه اهمیت آن در نمایاندن مذهب عطار است؛ این اثر عطار که آن را در اواخر عمرش سرود، گویای این مطلب میباشد که عطار بیشک تشیع را اختیار کرده است. (بحارالانوار، مجلسی، ج۲۰، ص۲۳)

ادیب عطارشناس کشور با نگاهی نو به شخصیت فریدالدین عطار نیشابوری، او را نهتنها عارفی بزرگ بلکه مروج گفتوگو، همزیستی و فهم متقابل در دل جامعه معرفی میکند؛ چهرهای که میتواند الهامبخش امروز ما در بازخوانی مفاهیم مدارا و گفتوگو باشد.
مهدی محبتی به مناسبت ۲۵ فروردین روز بزرگداشت فریدالدین عطار نیشابوری، درباره آموزههای آثار این شاعر که میتوان آنها را در زندگی مدرن امروز بهکار گرفت، به خبرنگار ایرنا گفت: عطار یکی از بزرگان فرهنگ و عرفان ماست که آموزههایش در بسیاری از جنبهها با نیازهای انسان امروز هماهنگ است. یکی از وجوه بارز عرفان عطار، دوست داشتن نوع بشر به عنوان انسان است. البته آموزههای او تنها به این بعد محدود نمیشود و جنبههای متنوعی دارد که بهتدریج میتوان به آنها پرداخت.

این نویسنده و پژوهشگر اضافه کرد: عطار در روایت مشهوری در «مصیبتنامه» که درباره حضرت نوح (ع) است، می آورد؛ به کوزه گری گفتند همه ساختههایش را نابود سازد. اما نوح (ع) در پاسخ میگوید: «او اینها را با زحمت ساختهاست.» و از جانب خدا خطاب می آید که ای نوح (ع) پس تو چگونه خلق را با نفرینی به آب دادی و نابود کردی؟ اینجا منظور این است که حتی درباره ظالمان و کافران هم نباید شتابزده قضاوت کرد، چه رسد به مومنان و نیکان. بنابراین، آموزههای عطار بهروشنی میتوانند برای انسان امروز مفید و راهگشا باشند.
این استاد عطارشناس، در پاسخ به این سوال که چه آموزههای دیگری در آثار عطار وجود دارد که در زندگی امروز کاربرد دارند، گفت: یکی از مهمترین آموزههای عطار، گفتوگومحوری است؛ یعنی تأکید بر سخن گفتن، شنیدن و تبادل نظر. سه مورد از مهمترین کتابهای او یعنی «الهینامه»، «مصیبتنامه» و «منطقالطیر»، همگی بر اساس گفتوگو بنا شدهاند. این مسیله در فرهنگ ما که بیشتر تکگویی و مونولوگ رایج است، یک آموزه بسیار ارزشمند به شمار میآید.
محبتی بیان کرد: در «منطقالطیر» همهچیز با گفتوگوی هدهد و پرندگان آغاز میشود و تا گفتوگوی مرغان با سیمرغ ادامه مییابد. در «مصیبتنامه» نیز ۴۰ منبع مختلف معرفتی و وجودی از آسمان و زمین و دریا تا پیامبران و اولیاء در قالب گفتوگو حضور دارند. در پایان این گفتوگوها، سالک به حقیقت میرسد. در «اسرارنامه» و دیگر آثار او نیز همین ویژگی تکرار میشود.
وی افزود: نکته مهمتر این است که عطار این گفتوگو را در بستر سنتی شکل میدهد که در آن معمولاً باید به مراد و پیر طریقت «چشم» گفت، اما او با نگاهی نو، گفتوگو را اصل میداند. حافظ هم گفته: «گفتوگو آیین درویشی نبود»، اما عطار این آیین را به گفتوگو بدل میکند. او به ما یاد میدهد که مشکلاتمان را با گفتوگو بشناسیم و حل کنیم.
این استاد ادبیات با اشاره به توجه عطار به روایت و قصهپردازی، اظهار داشت: عطار شاید بیش از هر شاعر دیگری به روایتگری اهمیت داده است و موضوعی که انسان امروز تازه به اهمیت آن پی برده، او قرنها پیش بدان رسیده بود.
منبع: ایرنا